چگونه فرزندان موفق داشته باشیم | 7 روش برای تربیت فرزندان موفق
1- با این روش های موثر فرزندان موفق داشته باشید – تربیت فرزندان موفق
تربیت فرزندان موفق – همهی پدرومادرها دلشان میخواهد بچههایشان دنبال دردسر نگردند، خوب درس بخوانند و وقتی بزرگ شدند کارهای فوقالعادهای انجام دهند.
میخواهند به فرزندانشان کمک کنند رشد خوبی داشته باشند، شاد باشند و انسانهای لایقی به بار بیایند.
اما چطور به عنوان والدین به این آرزویمان برسیم؟
اگر چه برای بزرگ کردن یک بچهی موفق دستورالعمل معینی وجود ندارد اما تحقیقات روانشناسی به عوامل معدودی اشاره دارند که پیشبینی میکنند در این راه موفق میشوید.
جای تعجب ندارد که اکثر این عوامل به پدر و مادر بستگی دارد.
با تغییرات سادهای میتوانید در عادتهای خود به عنوان پدر و مادر ایجاد کنید که مهارتهای فرزندان را رشد داده و زندگی بهتری برایشان فراهم کنید.
2- به بچهها مسئولیت بدهید – تربیت فرزندان موفق
اغلب وسوسه میشوید که تمام کارهای خانه را خودتان انجام دهید.
شما سرعت بیشتری دارید و بهتر از پس کارهای بر میآیید.
و مجبور نیستید به هیچکس دیگری یاد بدهید چطور این کارها را انجام بدهد.
اما درست مانند مَثل معروفی که میگوید اگر میخواهی شکم کسی را یک روز سیر کنی به او ماهی بده.
ولی اگر میخواهی یک عمر شکم او را سیر کنی ماهیگیری یادش بده.
تربیت فرزندان موفق در سنین پایین
زمانی که شما الان برای فرزندانتان صرف میکنید تا نحوهی انجام کارها را یاد بگیرند، پاداش و نتیجهای بلند مدت خواهد داشت.
از سنین پایین کودکتان شروع کنید و در کارهایی که میتواند با شما مشارکت داشته باشد از او کمک بگیرید.
میتوانید از کودک دو سالهتان برای غذا دادن به حیوانات خانگیتان کمک بگیرید.
فرزند هشت سالهی شما میتواند زمین را تمیز کند، جارو بکشد و لباسهای شسته شده را تا کند.
با بالاتر رفتن سن فرزندتان میتوانید کارهای پیچیدهتری را به او محول کنید.
3- برای بچه ها کتاب بخواهید – تربیت فرزندان موفق
کتاب خواندن برای بچهها کاری است که حتی والدین شاغل هم میتوانند انجام دهند.
کتاب خواندن برای فرزندتان، تاثیرات ماندگار هم برای شما و هم برای کودکتان دارد.
با این کار میتوانید کیفیت زمان با هم بودنتان را بالا ببرید چون فرزندتان میداند که در این هنگام، تمام تمرکز و حواس پدر یا مادرش فقط معطوف به اوست.
کتاب خواندن برای فرزندتان به نفع مهارتهای خواندنی او در مدرسه نیز خواهد بود.
تحقیقات نشان داده بچههای ۴ تا ۵ سالهای که سه تا پنج بار در هفته برایشان کتاب خوانده میشود، نسبت به سایر همسالان خود، تیزفهمتر هستند.
4- به آنها پس انداز کردن را یاد بدهید – تربیت فرزندان موفق
عادت دادن به پس انداز کردن را باید از سنین پایین شروع کنید.
والدین باید به بچهها یاد بدهند که ۲۵ درصد از پول توجیبیشان را پس انداز کنند.
وقتی بزرگتر شدند و دریافت منظمی از پول داشتند، آنها را به بانک ببرید تا با افتتاح حساب پس انداز، خودشان پس انداز کردن را تجربه کنند و این برایشان تبدیل به یک عادت همیشگی بشود.
مطالعه بیشتر : بدون محدودیت زندگی کنید
وقتی دوست دارند یک چیز بزرگ بخرند، به جای اینکه تمام مبلغ را در اختیارشان بگذارید با کمک خودش برنامهای ترتیب دهید تا با پس انداز کردن مبالغ بیشتر بعد از مدتی مشخص، خودش توانایی خرید چیزی را که میخواهد به دست بیاورد.
آنها باید ارزش پولی را که به دست میآورند و زمانی را که صرف پس انداز آن میکنند درک کنند.
5- تشویقشان کنید هر روز ورزش کنند – تربیت فرزندان موفق
یاد گرفتن اینکه چطور از ورزش کردن میتوان لذت برد، درست مانند لذت بردن از خوردن سبزیجات، به راحتی ممکن نیست.
اما اگر شما به بچهها کمک کنید از همان کودکی از ورزش کردن لذت ببرند، این عادت را با خود به دوران نوجوانی و جوانی و بزرگسالی هم خواهد برد.
آنها را در کلاسهای ورزشی ثبت نام کنید و اجازه بدهید عضو کلوپهای ورزشی بشوند.
هر شب قبل از شام چند دقیقه وقت بگذارید و با هم یک فعالیت ورزشی در حیاط یا پارک نزدیک خانه انجام دهید.
6- کمکشان کنید اهداف کوتاه مدت و بلند مدت تعیین کنند – تربیت فرزندان موفق
اهداف هم مانند مسئولیتها متناسب با رشد و بالا رفتن سن بچهها، پیچیدهتر و بزرگتر میشوند.
وقتی بچهها کوچک هستند به آنها کمک کنید راندن سه چرخه یا پس انداز برای خریدن یک اسباب بازی مورد علاقه را برای خود هدف در نظر بگیرند.
بچههای بزرگتر میتوانند برای خریدن اتومبیل، ورود به دانشگاه یا یک سفر تفریحی پس انداز کنند.
این هدفها به آنها کمک خواهد کرد به آینده هم فکر کنند نه فقط به چیزی که در همین لحظه میگذرد. هدف تعیین کردن و برای رسیدن به آن تلاش کردن به آنها یاد میدهد.
ارزش تحمل برای برآورده شدن خواستهها را یاد بگیرند.
مثلا، اگر فرزندتان انتخاب کند که هر روز شکلات نخرد، به چیزی خواهد رسید که بسیار شیرینتر و لذتبخشتر از مزه کردن شیرینی شکلات است.
یادشان بدهید که ارتباط همیشگی با خانوادهشان را حفظ کنند
بچهها با بزرگتر شدن، احساس استقلال طلبی بیشتری پیدا کرده و دوست دارند وابستگیها به خانواده را کمتر کنند.
این یک تحول طبیعی و مثبت است.
اما باید این را بدانند که با مستقل شدن، همچنان به راهنماییها و نظارت والدین خود نیاز دارند.
مخصوصا وقتی پای اینترنت و رسانههای اجتماعی و وسایل خطرناک به میان میآید.
7- مهارتهای اجتماعی را به بچههایتان یاد بدهید – تربیت فرزندان موفق
محققان دانشگاه پنسیلوانیا و دانشگاه دوک بیش از ۷۰۰ کودک مناطق مختلف آمریکا را از سنین مهدکودک تا ۲۵ سالگی دنبال کردند و بین مهارتهای اجتماعی سنین مهدکودک و موفقیت آنها در دو دههی بعد، به عنوان یک بزرگسال، رابطهی همبستگی معناداری یافتند.
این مطالعه که ۲۰ سال به طول انجامید نشان میدهد کودکانی که از شایستگی اجتماعی بالاتری برخوردار بودند.
یعنی میتوانستند بدون دریافت راهنمایی با همسالان خود همکاری کنند، به دیگران کمک کنند، احساسات دیگران را درک کنند و مشکلات را به تنهایی حل و فصل کنند.
نسبت به کودکانی که مهارتهای اجتماعی محدودی داشتند، با احتمال بسیار بیشتری تا سن ۲۵ سالگی یک مدرک دانشگاهی و کاری تماموقت داشتند.
تاثیر مهارت های اجتماعی در تربیت فرزندان موفق
درمورد کسانی که مهارتهای اجتماعی محدودی داشتند احتمال بیشتری وجود داشت که دستگیر شوند، می گساری کنند و برای سکونت در اقامتگاههای عمومی ثبتنام کنند.
کریستین شوبرت (Kristin Schubert)، مدیر برنامهی موسسهی ارتقای سلامت روبرت وود جانسون که تأمین مالی انتشار این تحقیق را بر عهده داشته میگوید:
«این مطالعه نشان میدهد یکی از مهمترین کارهایی که برای آماده کردن کودکان جهت داشتن آیندهای سالم میتوانیم انجام دهیم، کمک به آنها برای پرورش مهارتهای اجتماعی و احساسیشان است.»
داشتن یا نداشتن این مهارتها از سنین پایین مشخص میکنند که یک کودک در آینده به دانشگاه راه مییابد یا به زندان و آیا جایی مشغول به کار میشود یا گرفتار اعتیاد خواهد شد.
پدر و مادران بچههای موفق از آنها انتظارات بالایی دارند
پروفسور نیل هَلفُن (Neal Halfon) و همکارانش از دانشگاه کالیفرنیای لوسآنجلس، با استفاده از دادههای به دست آمده از ۶،۶۰۰ کودک متولد سال ۲۰۰۱، دریافتند انتظاری که والدین از فرزندانشان دارند بر پیشرفت آنها اثر بسیار عمدهای میگذارد.
او میگوید: «به نظر میرسد بدون دخالتِ تفاوتِ موجود در درآمد و سایر داراییها، والدینی که رفتن به دانشگاه را در آیندهی فرزندانشان میبینند، به نوعی آنها را برای رسیدن به این هدف مدیریت میکنند.»
اثر پیگمالیون – تربیت فرزندان موفق
یافتههای این سنجشِ استانداردشده نشان میدهد: والدین ٪۵۷ از بچههایی که بدترین عملکرد را داشتند از آنها انتظار داشتند که در آینده به دانشگاه بروند.
در حالی که از ٪۹۶ از بچههایی که بهترین عملکرد را داشتند انتظار میرفته در آینده به دانشگاه راه پیدا کنند.
این یافته با یافتهی مهم دیگری در روانشناسی به نام «اثر پیگمالیون» مطابقت دارد، که بیان میکند «آنچه فردی از دیگری انتظار دارد میتواند به عنوان یک پیشگویی خودکامبخش به حقیقت بپیوندد.»
در مورد بچهها این مسئله به این شکل خود را نشان میدهد که آنها مطابق با انتظارات والدین خود عمل خواهند کرد.
پدران و مادرانِ بچههای موفق رابطهی سالمی با هم دارند
بر اساس مطالعهی دانشگاه ایلینویز بچهها در خانوادههای پرتنش، در مقایسه با خانوادههایی که افراد در آنها با یکدیگر کنار میآیند.
فارغ از اینکه والدین در کنار هم زندگی کنند یا طلاق گرفته باشند، پیشرفت کمتری از خود نشان میدهند.
رابرت هیوز (Robert Hughes)، پروفسور این دانشگاه همچنین اشاره میکند که برخی مطالعات نشان دادهاند بچهها در خانوادههای تکوالدِ بدون درگیری، بهتر پیشرفت میکنند تا کودکانی که در کنار هر دو والد زندگی پرتنشی را سپری میکنند.
تاثیر طلاق در تربیت فرزندان موفق
تعارضات قبل از طلاق بر کودکان تاثیر منفی دارند در حالی که تعارضهای پس از طلاق بر روی سازگاری کودکان اثر شدیدی برجای میگذارند.
در یک مطالعه معلوم شد پس از طلاق چنانچه پدرِ فاقد حق حضانت، در ارتباط مکرر با فرزندانش باشد مادام که در این رابطه تعارضی بین والدین وجود نداشته باشد، کودکان پیشرفت بهتری از خود نشان میدهند.
اما زمانی که بین والدین تعارض وجود داشته باشد، دیدار مکرر پدر با فرزندان به سازگاری پایینتر فرزندان منجر میشود.
در مطالعهی دیگری بیست و چند سالههایی که در کودکی تجربه جدایی والدینشان را داشتند با گذشت ده سال هنوز دربارهی طلاق والدینشان ابراز درد و ناراحتی میکردند.
از این میان آنهایی که گزارش داده بودند میان والدینشان میزان بالایی از درگیری در جریان بوده، با احتمال بسیار بیشتری امکان داشت احساس فقدان و افسوس را تجربه کنند.
در مراحل اولیه به بچهها ریاضیات را آموزش میدهند
نتایج فراتحلیل انجام شده در سال ۲۰۰۷ با اطلاعات حاصل از ۳۵،۰۰۰ کودک پیشدبستانی از امریکا، کانادا و انگلستان نشان میدهد یاد دادنِ زودهنگام مهارتهای ریاضی به کودکان میتواند در آینده به مزیت بزرگی برای آنها تبدیل شود.
تسلط بر مهارت های ابتدایی ریاضی نه تنها موفقیت های فرد را در ریاضیات بلکه در زمینه خواندن نیز پیش بینی می کند.
گِرِگ دانکِن (Greg Duncan) محقق دانشگاه نورثوسترن (Northwestern) و یکی از نویسندگان این مقاله در مطلبی مطبوعاتی میگوید: «یکی از معماهایی که در این تحقیق حل شد، اهمیت فوقالعادهی داشتنِ مهارتهای اولیهی ریاضی بود. از جمله شروع کردن آموزشهای مدرسه با شناخت اعداد، ترتیب اعداد و سایر مفاهیم ابتدایی ریاضی.»
برای تلاش فرزندشان ارزش قائلاند نه برای اجتناب از شکست
اگر بدانیم بچهها دربارهی منشأ موفقیت خود چگونه فکر میکنند، میتوانیم موفقیت آنها را پیشبینی کنیم.
کَرول دوک (Carol Dweck)، روانشناس دانشگاه استنفورد پس از چند دهه توانست کشف کند که کودکان (و بزرگسالان) دربارهی موفقیت به دو شیوه فکر میکنند.
ماریا پاپووا (Maria Popova) در سایت همیشه عالی Brain Pickings این دو شیوهی تفکر را به صورت زیر شرح میدهد:
نگرش ایستا – تربیت فرزندان موفق
در «نگرش ایستا» اینطور فرض میشود که شخصیت، هوش و خلاقیت ما مواردی از پیش تعیینشده و ثابت هستند که ما به هیچ روشی قادر نیستیم آنها را تغییر دهیم، در این نگرش، موفقیت راهی برای اثبات هوش ذاتی فرد است.
چرا که موفقیت میتواند برآوردی از میزان استعداد ذاتی او را در مقایسه با یک استاندارد ثابت به فرد ارائه کند.
در نگرش ایستا، فرد تلاش شدید برای دستیابی به موفقیت و اجتناب از شکست به هر قیمت را به عنوان راهی برای حفظ احساس باهوش یا ماهر بودنِ خود انتخاب میکند.
نگرش رشد در تربیت فرزندان موفق
اما در مقابل، فرد با داشتن «نگرش رشد» با چالشها شکوفا میشود و شکستها را نه به عنوان نشانهای برای هوش کم، بلکه تختهی پرشی میبیند که مشوق او برای رشد و گسترش تواناییهای حال حاضر اوست.
در هستهی این دو نگرش، تمایز اصلی این است که دربارهی تاثیر ارادهی خودتان بر شکل دادن به تواناییهایتان چه نظری دارید.
این دو دیدگاه همچنین اثر قدرتمندی بر کودکان به جای میگذارند، اگر به کودکی گفته شود چون بچهی باهوشی است در امتحان عالی عمل کرده است، این جمله نگرش «ایستا» را در او شکل خواهد داد.
اما اگر به او گفته شود چون تلاش کرده موفق شده، این جمله نگرش «رشد» را در او شکل میدهد.
پدر و مادرهای بچههای موفق مقتدرند اما مستبد نیستند
برای اولین بار با انتشار مقالهای در سال ۱۹۶۰ بود که دیانا بامریند (Diana Baumrinde)، محقق دانشگاه برکلی کالیفرنیا، متوجه وجود سه سبک متفاوت فرزندپروری در بین والدین شد:
آسانگیر: این والدین سعی میکنند تنبیهگر نباشند و کودک را بپذیرند. بر این اساس آنها کنترل و سختگیری خاصی بر فرزندان خود اعمال نمیکنند.
مستبدانه: این والدین سعی میکنند کودک را کنترل کرده و او را بر اساس یک سری دستورات معینِ تربیتی شکل دهند. در این روش والدین انتظار دارند کودک اجبار و دستورات آنها را بدون چون و چرا بپذیرد.
مقتدرانه: این والدین اگر چه سعی میکنند کودک را راهنمایی کنند، اما بر ایجاد رابطهی مناسب با کودک و هدایت بر اساس منطق نیز تکیه دارند. این والدین در مورد انتظاراتشان دلیل میآورند و حاضر به گفتگو هستند.
از بین این سه روش، رویکرد مقتدرانه مطلوب است.
روشی که در آن کودک احترام به قانون را میآموزد، اما توسط آن سرکوب نمیشود.
پدر و مادرهای بچههای موفق به آنها میآموزند که جانسخت باشند.
سخت جان بودن – تربیت فرزندان موفق
در سال ۲۰۱۳، آنجلا داکوُرث (Angela Duckworth)، روانشناس در دانشگاه پنسیلوانیا، برای کشف یک ویژگی شخصیتی قدرتمند که باعث موفقیت میشد.
جایزهی «نابغه»ی مکآرتور (MacArthur) را نصیب خود کرد.
این خصوصیت «سختجان» بودن نام داشت.
داکورث سختجانی را «میل به حفظ تلاش و علاقه در مسیر رسیدن به اهداف بسیار بلندمدت» تعریف کرده است.
بین سختجانی با موارد زیر رابطه مستقیم وجود دارد.
موفقیتهای تحصیلی، میانگین نمرات دانشجویانِ لیسانس دانشگاههای برتر امریکا، ماندگاری در دانشگاه نظامی وستپویت امریکا و رتبهی فرد در مسابقات ملی هجی کردن در امریکا.
سخت جانی آموختن این نکته به بچه ها است که آینده ای که قصد ساختنش را دارند، تصور کنند و به آن تعهد داشته باشند.
دکتر لئونارد ساکس پزشک کودکان، در حوزه ی خود شناخته شده و جنجالی است.
او در کتاب تازه ی خود به چند موردی اشاره می کند که لازم است والدین برای داشتن فرزندانی موفق هر روز انجام دهند.
در ادامه هفت سؤالی را از نظر خواهید گذراند که باید هر روز از خودتان بپرسید.
۱- آیا فرزندان من می دانند به آنها عشق می ورزم؟
تربیت فرزندان موفق – هر چیز دیگری در باب فرزندان از همین جا نشأت می گیرد.
به همین دلیل است که به موفقیت آنها بیشتر از موفقیت خودتان اهمیت می دهید.
اما موضوع به همین سادگی نیست که هر روز به آنها بگویید دوستشان دارید
(با اینکه این هم ایده ی خوبی است)، و به طور قطع به معنی تن دادن به تمام خواسته های آنها نیز نخواهد بود.
در عوض، موضوع کاملاً به صداقت و بلوغ بر می گردد.
باید صادقانه از خودتان بپرسید وقتی فرزندانتان ۲۰، ۳۰، ۴۰ ساله یا بیشتر شدند.
این را به رسمیت می شناسند که شما همواره هر کاری که کرده اید به خاطر این بوده است که بهترین ها را برای آنها می خواسته اید؟
2- آیا در مقام یک پدر یا مادر رفتار می کنم؟
تربیت فرزندان موفق – هر پدر و مادری ممکن است مثل بزرگسال ها با فرزندانش رفتار کند تا آنها نیز به رفتار کردن مثل بزرگتر ها عادت کنند.
اما بچه ها بزرگسال نیستند.
با این حال بسیاری از والدین به امید احترام به انتخاب های فرزندانشان و تشویق آنها به تصمیم گیری، از تصمیم های خود کنار می کشند.
و مطیعانه به فرزندانشان اجازه می دهند تصمیماتی بگیرند که در واقع مربوط به آنها نیست؛ بلکه وظیفه ی والدین آنهاست.
ساکس می گوید: «قرار نیست اختیارات خود به عنوان والدین را به فرزندانتان واگذار کنید».
دانلود انگیزشی: الگوهای فکری
تصمیم نهایی – تربیت فرزندان موفق
او برای مثال به والدینی اشاره می کند که اجازه داده بودند فرزند ۸ ساله شان در مورد مدرسه ای که قرار بود برود تصمیم نهایی را بگیرد.
او می گوید: «من شاهد موارد بسیاری بوده ام که در آنها فرزند خانواده به وضوح تصمیم اشتباهی گرفته بود و والدین نیز این را می دانستند.
اما در مقابل این تصمیم او خود را کاملاً مطیع و بی اختیار می دانستند.
در نهایت این فرزند است که ضررش را می بیند».
3- آیا بر استفاده ی آنها از فناوری نظارت و کنترل کامل دارم؟
تربیت فرزندان موفق – هر پدر و مادری دوست دارد فرزندش یاد بگیرد مشکلات را به فرصت تبدیل کند.
با این حال، وقتی فرزندان شما به بلوغ لازم نرسیده اند، احتمال اینکه فرصت ها را به دردسر تبدیل کنند بیشتر خواهد بود.
در قرن بیست و یکم نیز احتمالاً میدان مینی بزرگ تر و خطرناک تر از فناوری های شخصی برای بچه ها وجود ندارد.
بحث فقط به سرک کشیدن تصادفی کودکان به دنیاهای ناشناخته ی اینترنت و دیدن چیزهای به غایت نامناسب ختم نمی شود.
بحث بر سر اعتیاد محض آنان به استفاده از دستگاه هایی است که حتی بزرگسالان نیز در استفاده از آنها نمی توانند جلوی خود را بگیرند.
توصیه ساکس درباره تربیت فرزندان موفق
ساکس در این باره می گوید: «حالا بچه هایی ۱۰، ۱۲، ۱۴ یا ۱۶ ساله را می بینید که ساعت ۲ بامداد در رختخواب با تلفن هوشمندشان مشغولند.
هیچ بچه ای نباید بدون نظارت والدین در اتاق خود به تنهایی از موبایل استفاده کند. این فقط نظر من نیست.
این توصیه ی رسمی آکادمی پزشکان کودکان آمریکاست.
جالب اینجاست که بسیاری از والدین این را توصیه ای غیرممکن می دانند.
آنها فکر می کنند در بسیاری حوزه ها هیچ اختیاری روی فرزند خود ندارند».
4- آیا فرزندانم از توجه کامل من برخوردارند؟
تربیت فرزندان موفق – همه ی ما مشغله های فراوانی داریم.
اینکه در حال حاضر مشغول خواندن این مطلب احتمالاً به آن معناست که آرزوهای بزرگی در سر دارید.
و می خواهید در دنیای خود تغییراتی ایجاد کنید.
فرزندان شما اغلب مواقع نیاز دارند شما تمام این بلند پروازی ها را کنار بگذارید و خیلی ساده با آنها وقت بگذارنید.
قانون شماره ی یک به اعتقاد ساکس این است که بلا استثنا هر شب شام را در کنار یکدیگر بخورید.
او می گوید: «با انتقال این موضوع که بودن در کنار یکدیگر در منزل در آن زمان مشخص اولویت اول همه ی شماست.
این پیام را به آنها منتقل می کنید که خانواده از اهمیت زیادی برخوردار است.
فعالیت های فوق برنامه – تربیت فرزندان موفق
بسیاری از فرزندان این روزها به دنبال اضافه کردن فعالیت های فوق برنامه ای به زندگی خود هستند که چرای آنها را نمی دانند.
این می شود که در ۱۵ سالگی دچار فرسودگی می شوند و رابطه ی آنها با خانواده شان دچار اختلال می شود».
ساکس توصیه می کند استفاده از ایرباد یا هدفون در هنگام کنار هم قرار گرفتن اعضای خانواده در اتومبیل ممنوع شود.
او می گوید: «زمانی که اعضای خانواده داخل اتومبیل با یکدیگر می گذرانند با ارزش است.
این زمان برای این است که هم شما به حرف های فرزندتان گوش دهید و هم آنها به حرف های شما».
5- آیا به خاطر چیزهایی که واقعاً ارزش تمجید دارند آنها را تشویق می کنم؟
تربیت فرزندان موفق – هدف از این کار این است که همیشه حمایت لازم را از آنها به عمل بیاوریم.
اما وقتی موقعیتی ایجاب کرد از تشویق آنان دریغ نکنیم.
ساکس می گوید: «اولین کار این است که فروتنی را به آنان آموزش دهیم.
چون بسیاری از بچه ها به دلایل مختلف بیش از حد به خودشان غره می شوند.
بی آنکه بدانند این فرهنگ اعتماد به نفس کاذب تنها به دلخوری و رنجش ختم می شود».
6- آیا ارزش پول را در حد اعتدال به آنان نشان می دهم؟
تربیت فرزندان موفق – پول مهم است.
حتی برنی سندرز هم با این موضوع موافقت می کند.
بهره مندی از آن دنیایی از حق انتخاب های مختلف در اختیار ما قرار می دهد.
و نداشتنش فرصت ها را از ما می گیرد.
اما آیا پول از هر چیز دیگری مهم تر است؟
موفق ترین انسان های روی زمین اینطور فکر نمی کنند.
ساکس می گوید: «معنای زندگی را به فرزندان خود بیاموزید.
معنای زندگی نمی تواند صرفاً در پیدا کردن یک شغل خوب خلاصه شود.
آن را در دستیابی به چیزی خاص هم نمی توان خلاصه کرد.
بلکه معنای زندگی این است که به عنوان یک انسان چه کسی هستید.
هر کسی باید برای این سؤال پاسخی داشته باشد».
7- آیا اجازه می دهم بچگی کنند؟
تربیت فرزندان موفق – با همه ی چیزهایی که گفته شد باید در نظر داشت که بچه ها فقط بچه هستند و باید فرصت بازی کردن، رشد کردن، و بزرگ شدن به عنوان یک کودک را داشته باشند.
آنها در آن سن برای تمرکز مداوم روی رسیدن به موفقیت متمرکز نیستند.
آنها مثل بسیاری از بزرگسالان بابت اینکه خوشحال هستند یا نه، استرس نمی گیرند.
توصیه توماس جفرسون درباره تربیت فرزندان موفق
از توماس جفرسون نقل می شود که «ما سرباز می شویم، تا فرزندان ما کشاورز شوند، تا فرزندانشان بتوانند هنرمند باشند».
شما نباید فرزندان خود را درگیر چالش هایی کنید که خودتان با آنها دست به گریبان هستید.
قطعاً نمی خواهید آنها نیز در سنین پایین با چالش های خودشان مواجه شوند.
بنابراین از خودتان بپرسید آیا من می توانم در فهمیدن میزان اهمیت موضوعات مختلف پیرو فرزندم باشم؟
آیا حاضر هستم از آنها درس بگیرم؟
دیدگاهتان را بنویسید